لغتنامه دهخدا
زباء. [ زَب ْ با ] (اِخ ) شهری است بر فرات . (منتهی الارب ). شهری است بر شاطی فرات . این شهر به نام ملکه ٔ جزیره و قاتل جذیمه ٔ ابرش ، زباء نامیده شد. (تاج العروس ). شهری است بر کنار فرات که به نام صاحبه ٔ جذیمه ٔ ابرش زباء نام داده شد و قاضی محمدبن علی انصاری گوید: ابوبکر عب