خاوحینلغتنامه دهخداخاوحین . (اِخ ) نام ناحیتی است از «آبله و میلاذجرد»از وضیعه وطسق پنجم از طسوج جهرود. (از «تاریخ قم حسن بن محمد حسن قمی » ترجمه ٔ «حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی » به تصحیح و تحشیه ٔ سید جلال الدین طهرانی ).
خوهنلغتنامه دهخداخوهن . [ هََ ] (اِ) روغنهای نباتی فروش . (ناظم الاطباء). || عصار. || قمع. || قیف . (ناظم الاطباء).
خائعانلغتنامه دهخداخائعان . [ ءِ ] (اِخ ) دو شعبه است (از رودی ) یکی از آن میریزد در غَیقَه دیگر در یَلیَل . (منتهی الارب ).