خاکستردانسپاریurned cremationواژههای مصوب فرهنگستانقرار دادن بقایای سوختۀ استخوانهای انسان یا جانور در درون خاکستردان
خاکستردانcinerary vessel, burial urn, funerary urn, funeral urn, cremation urn, cinerary urn, burial potواژههای مصوب فرهنگستانظرفی برای نگهداری خاکستر سوختۀ یک یا چند جسد
زینچهrail chair, chairواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ فولادی شکلدادهشده که بین ریل و ریلبند قرار میگیرد
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک