خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاکه
/xāke/
معنی
ذرههای نرم و خاکمانند که از نرم شدن و ساییده شدن چیزی به دست میآید: خاکهقند، خاکهزغال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پودر، نرمه
۲. زغالریزه، پودر زغال، خاکهزغال
دیکشنری
cinder, dust, powder, refuse
-
جستوجوی دقیق
-
خاکه
لغتنامه دهخدا
خاکه . [ ک َ ] (اِخ ) وادیی است از شهر عُذره و در این محل جنگی اتفاق افتاده است . (از معجم البلدان ج 3).
-
خاکه
لغتنامه دهخدا
خاکه . [ ک َ / ک ِ ] (اِ) در عرف عامیانه به خاک زغال اطلاق میشود. || بچه ٔ شِپِش . || این کلمه با کلماتی چون «اره » و «قند» و «زغال » و «مروارید» و «شپش » و «تنباکو» و «پِهِن » و «توتون » می آید که هرکدام از این ترکیبات علیحده ذکر خواهد شد.
-
خاکه
لغتنامه دهخدا
خاکه . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنار رودخانه شهرستان گلپایگان واقع در 8 هزارگزی شمال خاوری گلپایگان . ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر ومالاریائی . دارای 78 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان لری و فارسی است . آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و لب...
-
خاکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. پودر، نرمه ۲. زغالریزه، پودر زغال، خاکهزغال
-
خاکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xāke ذرههای نرم و خاکمانند که از نرم شدن و ساییده شدن چیزی به دست میآید: خاکهقند، خاکهزغال.
-
خاکه
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) 1 - خرده های بسیار ریز هر چیز. 2 - خاک مانند و نرم ، ساییده شده : خاکه زغال ، خاکه قند.
-
خاکه
لهجه و گویش مازنی
Khaake ۱ذرات و غبار هر چیز – هر چیز خرد و ریز ۲برگ و سرشاخه های ریز ...
-
خاکه
لهجه و گویش تهرانی
پودر
-
خاکه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
cinder, dust, powder, refuse
-
خاکه
دیکشنری فارسی به عربی
غبار
-
واژههای مشابه
-
خاکه رو خاکه
لهجه و گویش تهرانی
عمل جنسی
-
خاکه اره
لغتنامه دهخدا
خاکه اره . [ ک ِ اَرْ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نرمه های ریز چوب که پس از بریدن آن بدست می آید. نُشارَه . وُشارَه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
خاکه برگ
لغتنامه دهخدا
خاکه برگ . [ ک َ / ک ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) برگهای ریز و پوسیده که کود و رشوه را بکار آید.
-
خاکه تنباکو
لغتنامه دهخدا
خاکه تنباکو. [ ک َ / ک ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ تنباکو. تنباکوی ریزه ریزه شده .