خترقلغتنامه دهخداخترق . [ خ ُ رَ ] (اِ) بلغت رومی دوایی است که آنرا افسنتین خوانند و آن نوعی از بوی مادران باشد. (برهان قاطع) .
مخترقلغتنامه دهخدامخترق . [ م ُ ت َ رَ ] (ع اِ) مهب باد و بادگذر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای وزیدن باد و بادگذر. (ناظم الاطباء). || دشت و بیابان . || هنگام و زمان حرکت و سیر. || جای حرکت و سیر. || محل عبور کشتی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود
مخترقلغتنامه دهخدامخترق . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) باد گذرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). باد سخت وزنده . (ناظم الاطباء). || بربافنده ٔ دروغ . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دروغ بربافنده و ایجادکننده ٔ دروغ . (ناظم الاطباء). || گذرنده و رونده . (آنندراج ). ک
اخترقدیکشنری عربی به فارسیتراوش کردن , نفوذ کردن , نشر کردن , گذاشتن , در خطوط دشمن نفوذ کردن , نفوذ کردن در , بداخل سرايت کردن , رخنه کردن