ختنهلغتنامه دهخداختنه . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) بریدگی غلاف سر نره . (از ناظم الاطباء). پاکی . در قاموس کتاب مقدس آمده : یکی از رسوم مشهور دین یهود می باشد و آن بریدن گوشت غلفه ٔ هر فرزند نرینه است که هشت روز از تولدش گذشته باشد و این مطلب نشانه ٔ عهدی است که
ناقصسازی تناسلی زنانfemale genital mutilation, FGMواژههای مصوب فرهنگستانعمل جراحی بر روی اندام تناسلی دختران برای برداشتن بخشی از اندام در دوران بلوغ یا قبل از آن متـ . فَرْجبُری female genital cutting, FGC، ختنۀ زنان female circumcision
خافضةلغتنامه دهخداخافضة. [ ف ِ ض َ ] (ع ص ) زمین پست و پرنشیب . منه : ارض خافضةالسقیاء؛ یعنی زمین که آب دادنش سهل میباشد. (منتهی الارب ). || جاره . کسره دهنده . || زن ختانه . (منتهی الارب ). زنی که ختنه ٔ زنان کند. || فرودآورنده ، منه : خافضة رافعة (قرآن <span class="hl