لغتنامه دهخدا
کرشاء. [ ک َ ] (ع ص ) زن بزرگ شکم . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || پای گوشت ناک هموار اخمص خردانگشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ید کرشاء؛ دست خردانگشت . (مهذب الاسماء). || خرماده ٔ بزرگ تهیگاه ِ بزرگ سرین . (منتهی الارب ) (از آ