خردخریلغتنامه دهخداخردخری . [ خ ُ خ َ ] (حامص مرکب ) خرده خری . مقابل عمده خری . خرید عمده و بمقدار معتنی به نکردن از کالایی بلکه کم کم خریدن از آن کالا. مقابل خرده فروشی .
مغوسلغتنامه دهخدامغوس . [ م ُ غ َوْ وَ ] (ع ص ) اشاء مغوس ؛ خرمابن خردخار دورکرده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).