خروسونلغتنامه دهخداخروسون . [ خ ِ ] (معرب ، اِ) ضبطی است از خروصون و خرصون . در رومی بمعنای طلا است . (از الجماهر بیرونی ص 232).
خراصونلغتنامه دهخداخراصون . [ خ َرْ را ] (ع اِ) ج ِ خَرّاص در حالت رفعی . رجوع به خراص در این لغت نامه شود.
خَرَّاصُونَفرهنگ واژگان قرآنبسيار دروغ پردازان (دراصل از کلمه خرص و آن عبارت است از سخني که با گمان و تخمين و بدون علم زده شود ، و چون چنين سخني در خطر اين هست که دروغ در آن رخنه کرده باشد ، لذا کذاب دروغپرداز را هم خراص گفتهاند)