خرسندیلغتنامه دهخداخرسندی . [ خ ُ س َ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای بخاراست و کنزالغرائب نام منظومه ٔ اوست . (از قاموس الاعلام ترکی ).
خرسندیلغتنامه دهخداخرسندی . [ خ ُ س َ ] (حامص ) قُنوع . اقتناع . قناعت . (یادداشت بخط مؤلف ) : غمی نیست کآن دل هراسان کندکه آنرا نه خرسندی آسان کند. اسدی طوسی .بخرسندی و بردباری ز مردهمه نیک باشد بدرمان درد. <p class="author