خزامینلغتنامه دهخداخزامین . [ خ َزْ زا ] (اِخ ) نام بازاری است به مدینه منوره و آن را سوق الخزامین می گوید. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ).
خزمیانلغتنامه دهخداخزمیان . [ خ َ ] (اِ) جند بیدستر. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). خایه ٔ سگ آبی . (مفاتیح ) (برهان قاطع).