خسارت کشیدنلغتنامه دهخداخسارت کشیدن . [ خ ِ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) متحمل خسارت شدن . ضرر بردن . زیان کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || تاوان دادن . جبران ضرر کسی را کردن .ضرر و زیان کسی را پرداختن . (یادداشت بخط مؤلف ).
خسارتلغتنامه دهخداخسارت . [ خ ِ رَ ] (ع اِ) زیان . ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی ). || کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله . (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خس
زیان کشیدنلغتنامه دهخدازیان کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خسارت کشیدن و قبول خسارت کردن . (ناظم الاطباء). خسارت دیدن . آسیب دیدن . گزند یافتن . زیان دیدن : خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست چند از زبان نیافته سودی ، زیان کشد.<br
زیان کردنلغتنامه دهخدازیان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ضرر کردن . خسارت کشیدن . (از ناظم الاطباء). متضرر شدن . ضرر دیدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : زیان کردند خصمانت به طَمْع سود بسیاری به طَمْع سود در طبع است نادان را زیان کردن . قطران .</p
خسارتلغتنامه دهخداخسارت . [ خ ِ رَ ] (ع اِ) زیان . ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی ). || کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله . (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خس
خسارتلغتنامه دهخداخسارت . [ خ ِ رَ ] (ع اِ) زیان . ضرر. (از ناظم الاطباء) : مردمان خراسان از خسارت و تاراج فارغ شوند. (تاریخ بیهقی ). || کم آمدن حاصل فروش از قیمت خرید. ضرر در تجارت و زیان در معامله . (از ناظم الاطباء) : بازرگانی را هزار دینار خس
انجمن حمایت و جبران خسارتprotection and indemnity club, P and I club, pandi club, protection and indemnity associationواژههای مصوب فرهنگستانانجمنی متشکل از مالکان کشتیها برای حمایت از آنان و جبران خساراتی که بیمههای دریایی عادی آنها را نمیپردازند