ترجمه مقاله

خشک

xošk

۱. [مقابلِ خیس] فاقد رطوبت: دستمال خشک.
۲. بی‌آب: رود خشک.
۳. فاقد تازگی: سبزی خشک.
۴. فاقد ترشح طبیعی: دهان خشک، سرفهٴ خشک.
۵. فاقد نرمی: فنر خشک، بدن خشک.
۶. [مجاز] پژمرده (گیاه): گل خشک.
۷. [عامیانه، مجاز] دارای حالت جدی و غیردوستانه: رفتار خشک.
۸. (بن مضارعِ خشکیدن) = خشکیدن
۹. (اسم) [عامیانه، مجاز] در حمام‌های عمومی، لُنگ بدون رطوبت و معمولاً تمیز.
۱۰. [قدیمی، مجاز] خالص؛ بی‌غش: زر خشک.
۱۱. [قدیمی، مجاز] لاغر.
۱۲. [قدیمی، مجاز] اندک.
۱۳. [قدیمی] خشکی؛ زمین.

۱. پژمرده، زرد، بیطراوت ≠ تر، باطراوت، خرم، شاداب، مرطوب، نوشکفته
۲. بیآب، بینم، کویر، برهوت ≠ مرطوب
۳. یبس، یابس ≠ آبدار
۴. بیروح، بیعاطفه، سرد
۵. متعصب
۶. مقرراتی
۷. غیرقابلانعطاف، انعطافناپذیر، نرمشناپذیر ≠ انعطافپذیر

ترجمه مقاله