خیلاءلغتنامه دهخداخیلاء. [ خ َ ] (ع ص ) زن خالدار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خیلاءلغتنامه دهخداخیلاء. [خ ُ ی َ / خ ِ ی َ ] (ع اِمص ) تکبر. بزرگ منشی . (یادداشت مؤلف ). یقال : اختال الرجل و به خیلاء و خیلاء؛ یعنی خرامید آن مرد با کبر و بزرگ منشی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). تکبر : چون در هر دوری و قرنی بند
خلالغتنامه دهخداخلا. [ خ َ ] (ع حرف ) حرف استثنا بمعنی جز. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خلالغتنامه دهخداخلا. [ خ َ ] (ع مص ) فروخفتن ناقه بی علتی . منه : خلات الناقة. || حرونی کردن ناقه و نگذاشتن جای را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). بعضی ها حرونی کردن جمل را نیز خلا می گویند، ولی بعضی دیگر آنرا خاص ناقه می دانند.
خشک کردن در خلأvaccum dryingواژههای مصوب فرهنگستانحذف مایع از مادۀ جامد تحت خلأ بهمنظور کاهش درجۀ حرارت تبخیر برای جلوگیری از تخریب مواد
خشککن خلأvaccum dryer, sous vide (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانخشککنی که مواد غذایی را تحت فشار کمتر از اتمسفر و در دمای پایین خشک میکند
خشککن غلتکی خلأvaccum drum dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن غلتکی که برای کاهش دمای خشک کردن، غلتکهای آن در محفظه خلأ قرار دارند
خشککن نقالهای خلأvaccum conveyor dryer, vaccum belt dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن نقالهای که در محفظۀ خلأ قرار گرفته است
خوردگی در خلأvacuum corrosionواژههای مصوب فرهنگستانتخریب یک ماده در دمای بالا و تحت خلأ که درنهایت به زوال ماده بهصورت تبخیر یا تصعید میانجامد