خلسةلغتنامه دهخداخلسة. [ خ ِ س َ ] (ع اِ) هیئت و نوع ربودگی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خلسةلغتنامه دهخداخلسة. [ خ َ س َ ] (ع اِ) یک بار ربودگی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خلسةلغتنامه دهخداخلسة. [ خ ُ س َ ] (ع اِمص ) ربودگی . || بهم آمیختگی گیاه خشک و تر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خلصهلغتنامه دهخداخلصه . [ خ َ ل َ ص َ ] (اِخ ) نام بتی بوده . (منتهی الارب ).- ذوالخلصه ؛ خانه ای که آنرا کعبه ٔ یمانیه ٔ خثعم گفتندی و در آن خانه بتی بود خلصه نام . بعضی آنرا ذوالخلصه بدین سبب گفتند و بعض دیگر گویند بدان جهت ذوالخلصه است که آن خانه ، منبت گیاه خل
خلصهلغتنامه دهخداخلصه . [ خ َ ل ُ ص َ ] (اِخ ) نام قریه ای است واقع در وادی مرالظهران . (از معجم البلدان یاقوت ).
خلسهفرهنگ فارسی عمید۱. حالتی بین خواب و بیداری که بر اثر فضایی خوشایند ایجاد میشود.۲. (تصوف) حالت بین خوابوبیداری شخص عارف و صوفی.
خلسهفرهنگ فارسی عمید۱. حالتی بین خواب و بیداری که بر اثر فضایی خوشایند ایجاد میشود.۲. (تصوف) حالت بین خوابوبیداری شخص عارف و صوفی.