خوارزمیانلغتنامه دهخداخوارزمیان . [ خوا / خا رَ ] (اِخ )ج ِ خوارزمی . خوارزمیها. مردمان خوارزم : خاصیت هندوان دارد هنگام خفت عادت خوارزمیان گاه شراب و طعام .لامعی .
نوزلغتنامه دهخدانوز. [ ن َ / نُو ] (ص ) به لغت خوارزمیان ، نو. جدید. (یادداشت مؤلف از مراصد الاطلاع و یاقوت ).
ازعاسوانلغتنامه دهخداازعاسوان . [ ] (اِ)روز نخستین از ماه سوم از ماههای خوارزمیان و آن ششم روز باشد از خردادماه و بیرونی گوید : بزمانه ٔ ما این ازعاسوان را نشانی دارند وقت کشتن کنجید را و آنچ با وی بکارند. (التفهیم بیرونی ص 269).
ابراهیم بن شیرکوهلغتنامه دهخداابراهیم بن شیرکوه . [اِ م ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن شیرکوه بن شادی بن ایوب بن شادی بن مروان ، صاحب حمص . در 636 هَ .ق . پس از وفات پدر بمسند امارت نشست و در 638 با خوارزمیان که باطراف ولایت سوریه تجاوز کرده ب
مصادرتلغتنامه دهخدامصادرت . [ م ُ دَ / دِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مصادرة. مصادره . جریمه گیری . جریمه کردن . جریمه گرفتن : خوارزمیان را برگماشت تا دزدی می کردند و مصادرت می کردند. (تاریخ بخارای نرشخی ص 92).