خوانداریواژهنامه آزادبه معنای خواندنی، در ادبیات معیار و آموزش دبستان وارد شده و از بن ماضیِ مصدر خواندن به اضافۀ پسوند "اری" تشکیل شده همانند شنیداری.
خواندارلغتنامه دهخداخواندار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) خوان سالار. (یادداشت بخط مؤلف ) : بخواندار گفتا که شاه جهان ز تن بگسلاند ترا هوش و جان . فردوسی .سبک داد خواندار وی را جواب که من ساخت خواهم ی
خواندگارلغتنامه دهخداخواندگار. [ خوا / خا دِ ] (اِخ ) مخفف خداوندگار. خواندگار است که لقب عام سلاطین عثمانی است . (یادداشت بخط مؤلف ).