خوانشواژهنامه آزاد(نقد ادبی) قرائت خاص با رویکرد تحلیلی؛ مثلاً خوانش ویژۀ آثار محمود دولت آبادی. (خواندن مترادف خوانش نیست.)
چارچوب خوانشreading frameواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از سه چارچوب ممکن خواندن یک توالی نوکلئوتیدی به شکل رمزههای سهگانه متـ . خوانه
خوانشرفلغتنامه دهخداخوانشرف . [ خوا / خا ش َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند دارای 569 تن سکنه . آب آن ازقنات و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ا
خوانشرفلغتنامه دهخداخوانشرف . [ خوا / خا ش َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند دارای 569 تن سکنه . آب آن ازقنات و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ا
خوانشپریشی رشدیdevelopmental dyslexiaواژههای مصوب فرهنگستانفراگیری دیرهنگام مهارت خواندن یا شیوههای آن که با فرایندهای معمول در کودکان تفاوت چشمگیر دارد
چارچوب خوانشreading frameواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از سه چارچوب ممکن خواندن یک توالی نوکلئوتیدی به شکل رمزههای سهگانه متـ . خوانه
چارچوبگردانی خوانشreading frame shift, frame shift, phase shiftواژههای مصوب فرهنگستانتغییر چارچوب خواندن در نتیجۀ برخی جهشها متـ . خوانهگردانی
سیم خوانشcantino, chanterelleواژههای مصوب فرهنگستانزیرترین زه در هر ساز زهی، که معمولاً برای اجرای لحن به کار میرود