خودآموزیلغتنامه دهخداخودآموزی . [ خوَدْ / خُدْ ] (حامص مرکب ) آموزش بدون استاد. آموزش پیش خود. (یادداشت بخط مؤلف ).
پرورش خودآموزیself-instructional training, SITواژههای مصوب فرهنگستانروشی در رفتاردرمانیِ شناختی که براساس آن فرد میآموزد که باورها و شناختهای ناسازگارانهاش را تعدیل کند و مهارتهای تازهای را در خود رشد دهد
پرورش خودآموزیself-instructional training, SITواژههای مصوب فرهنگستانروشی در رفتاردرمانیِ شناختی که براساس آن فرد میآموزد که باورها و شناختهای ناسازگارانهاش را تعدیل کند و مهارتهای تازهای را در خود رشد دهد
فرهنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، هنر، ادبیات، زبان تحصیلات، آموزش، سواد، خودآموزی تمدن روشنفکری، فرهیختگی، فرزانگی، دانشپروری تربیت، ادب
پرورش خودآموزیself-instructional training, SITواژههای مصوب فرهنگستانروشی در رفتاردرمانیِ شناختی که براساس آن فرد میآموزد که باورها و شناختهای ناسازگارانهاش را تعدیل کند و مهارتهای تازهای را در خود رشد دهد