خودخورهلغتنامه دهخداخودخوره . [ خوَدْ / خُدْ خوَ / خ ُ رَ / رِ ] (ن مف مرکب ) آنکه غم خویش بکس نگوید تا تسکین یابد. (یادداشت بخط مؤلف ).
خودخوریلغتنامه دهخداخودخوری . [ خوَدْ / خُدْ خوَ / خ ُ] (حامص مرکب ) حالت خودخور. (یادداشت بخط مؤلف ).
خودخوریendogenous respirationواژههای مصوب فرهنگستانمرحلۀ رشد باکتریایی در شرایط کمبود مواد غذایی که در طی آن میکربها از درونیاختۀ خود برای سوختوساز بدون جبران آن استفاده میکنند