25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
خوردسال
youth hostel
خورد گردانیدن
دردخورد
نونهال
خوردمحل
بیشتر بدانید
عفنک
overventurous
nontheosophically
نخچیرگان
آبکش (صافی برنج)
flood out
جستوجوی دقیق
خوردسالان
لغتنامه دهخدا
خوردسالان . [ خوَرْدْ / خُرْدْ ] (اِ ص مرکب ) جوانان . (ناظم الاطباء).