خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لمبر خوردن
واژهنامه آزاد
تلوتلو خوردن
-
مستی خوردن
واژهنامه آزاد
م ُستی به معنای لقمه و غذا
-
خار خوردن
واژهنامه آزاد
خار خوردن. (فعل) در اصطلاح مردم کابلستان، به معنی رمیدن است. ترسیدنی خفیف اما بازدارنده. مانند این شعر صوفی عشقری: از چه خار از ما خوری ای جامه خارایی بیا جای ما هم یک شبی ای شوخ هرجایی بیا
-
قلیج خوردن
واژهنامه آزاد
فریب خوردن.
-
رکب خوردن
واژهنامه آزاد
رودست خوردن.
-
لمبر خوردن
واژهنامه آزاد
این سو و آن سو جهیدن
-
سلیچ خوردن
واژهنامه آزاد
پرسه زدن، ول گشتن
-
خاک خوردن
واژهنامه آزاد
اظهار پشیمانی وتوبه
-
هتره خوردن
واژهنامه آزاد
(خراسانی) تلوتلو خوردن، ناویدن.
-
به پست خوردن
واژهنامه آزاد
با کسی مواجه شدن.
-
تیر به سنگ خوردن
واژهنامه آزاد
چیزی که فکر میکردم نشد
-
جستوجو در متن
-
تحلیف
واژهنامه آزاد
سوگند خوردن ، قسم خوردن
-
کنسل شدن
واژهنامه آزاد
به هم خوردن.
-
قلت طعام
واژهنامه آزاد
کم غذا خوردن، برای رفع گرسنگی غذا خوردن.