خوردگیـ رفتگیwear corrosionواژههای مصوب فرهنگستانرفتگی و خوردگی همزمان که باعث تشدید در تخریب مواد میشود
خوردگیـ خستگیcorrosion fatigueواژههای مصوب فرهنگستانعمل توأم خوردگی و خستگی ناشی از تنش دورهای که به شکست فلز منجر میشود
فرسایش ـ خوردگیerosion-corrosionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند توأم فرسایش و خوردگی براثر حرکت شاره که در نتیجۀ آن سطح فلز از بین میرود و خوردگی تسریع میشود
خوردگی آتشی ـ دودیfire and smoke corrosionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی که براثر واکنش شیمیایی میان گازهای حاصل از احتراق و لایۀ محافظ اکسیدی آلیاژهای فلزی در نقاطی که در معرض آتش و دود هستند، رخ میدهد
حد خوردگیـ خستگیcorrosion fatigue limit, corrosion fatigue strengthواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر تنشی که یک فلز میتواند تحمل کند، بیآنکه براثر تنشهای متناوب و در شرایط مشخصی از خوردگی و تنش شکسته شود
فرسایش ـ خوردگی کاواکیcavitation erosion-corrosionواژههای مصوب فرهنگستانآسیب خوردگی ناشی از فرایند توأم کاواکزایی و فرسایش و خوردگی