خوارانلغتنامه دهخداخواران . [خوا / خا ] (ق ) درحال خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ). || (نف ) خورندگان . (یادداشت بخط مؤلف ).- روزی خواران ؛ خوردندگان نعمت : و وظیفه ٔ روزی خواران را به فحشاء و منکر نبرد. (گلستا
نغصلغتنامه دهخدانغص . [ ن َ غ ِ ] (ع ص ) شراب نغص ؛ شراب که بر خورندگان بریده گردد پیش ازآنکه سیراب شوند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
صبوحیانلغتنامه دهخداصبوحیان . [ ص َ ] (اِ مرکب ) مفرد آن صبوحی ، منسوب به صبوح . صبوحی خورندگان : گرچه صبوح فوت شد کوش که پیش از آفتاب زآن می آفتاب وش یاد صبوحیان کنی .خاقانی .