خوزانیلغتنامه دهخداخوزانی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به خوزان که قریتی است باخضارت و نضارت بحوالی پنج دیه . (از انساب سمعانی ).
خوجانیلغتنامه دهخداخوجانی . (ص نسبی ) منسوب به خوجان که قصبه ای است در نواحی نیشابور و از آنجاست ابوعمرو فراتی خوجانی که شیخ حنفی بود و صاعد استوائی خوجانی بن محمد. (از انساب سمعانی ) (منتهی الارب ).
خوزیانیلغتنامه دهخداخوزیانی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به خوزیان که خوزستان است . || منسوب به خوزیان که حصنی است از یکی از رستاق های نسف . (از انساب سمعانی ).
فاضل خوزانیلغتنامه دهخدافاضل خوزانی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) مولی زین العابدین . از توابع اصفهان بود. نصرآبادی در ضمن شرح حالش شعرهایی از او نقل کرده است . فاضل دیوان شعری هم داشته است . رجوع به الذریعه ج 9 ص 801 شود.
خازنیلغتنامه دهخداخازنی . [ زِ ] (اِخ ) نام حکیمی است دانشمند. (آنندراج ). عبدالرحمن خازنی معروف بزاهد از علماء ریاضی ورصد در قرن پنجم و ششم است که در سال 467 هَ . ق . در مجمع اصلاح تاریخ و تبدیل جلالی حضور داشته در 513 زیج شا
خازنیلغتنامه دهخداخازنی . [ زِ ] (حامص ) خزانه دار بودن . انباردار بودن : او را بخازنی کتب کردی اختیارکت رای خسروانه قوی اختیار باد. مسعود.تا کی از خازنی و خازن احکام خطاکان خطا را خط بطلان بخراسان یابم .خا
فاضل خوزانیلغتنامه دهخدافاضل خوزانی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) مولی زین العابدین . از توابع اصفهان بود. نصرآبادی در ضمن شرح حالش شعرهایی از او نقل کرده است . فاضل دیوان شعری هم داشته است . رجوع به الذریعه ج 9 ص 801 شود.
نجم ثانیلغتنامه دهخدانجم ثانی . [ ن َ م ِ ] (اِخ ) امیر یاراحمد خوزانی اصفهانی ، ملقب به نجم ثانی . وی از فرماندهان سپاه شاه اسماعیل صفوی بود و زمانی هم وکیل دربار وی شد. رجوع به احسن التواریخ ص 177 و نیز سازمان اداری حکومت صفوی ص 81</s
دایگانیلغتنامه دهخدادایگانی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص ) دایگی . پرورشگری . عمل دایگان . عمل دایه . حضانت : ازآن مهتران چار زن برگزیدکه اندر گهر بد نژادش پدیددو تازی دو دهقان ز تخم کیان ببستند بر دایگانی میان . <p class="au
طهماسبلغتنامه دهخداطهماسب . [ طَ ] (اِخ ) (شاه طهماسب اول ) ابن شاه اسماعیل صفوی . وی از سلسله ٔ صفویه دومین پادشاه است که از سال 930 الی 984هَ . ق . سلطنت کرده است . تولد وی بنابر روایت اسکندربیک منشی در تاریخ عالم آرای عباسی
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن شیخ صفی الدین . معروف به شاه اسماعیل اول . مؤسس و نخس
فاضل خوزانیلغتنامه دهخدافاضل خوزانی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) مولی زین العابدین . از توابع اصفهان بود. نصرآبادی در ضمن شرح حالش شعرهایی از او نقل کرده است . فاضل دیوان شعری هم داشته است . رجوع به الذریعه ج 9 ص 801 شود.