خوشسلیقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] خوشسلیقه، باذوق، با فرهنگ باریک بین، نازک اندیش، آزموده، خبره، منتقد منتقد هنری سادهپوش
خوش سلیقهلغتنامه دهخداخوش سلیقه . [ خوَش ْ / خُش ْ س َ ق َ /ق ِ ] (ص مرکب ) خوش آرزو. (یادداشت مؤلف ). خوش ذوق .
خوشسلیقه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وشسلیقه بودن، تمیز دادن، قدردانستن، ارزش دادن، برآورد کردن، مشکلپسند بودن
خوش آرزولغتنامه دهخداخوش آرزو.[ خوَش ْ / خُش ْ رِ ] (ص مرکب ) خوش سلیقه . خوب آرزو.- ریدک خوش آرزو ؛ ریدک خوش سلیقه .
stylishدیکشنری انگلیسی به فارسیخوش استیل، شیک، زیبا، با سلیقه، مطابق مد روز، خوش سلیقه، باب روز، چیز خیلی شیک
خوشسلیقه بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی وشسلیقه بودن، تمیز دادن، قدردانستن، ارزش دادن، برآورد کردن، مشکلپسند بودن