خونسازhematinicواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که تعداد گویچههای سرخ خون و مقدار هموگلوبین را افزایش میدهد
خونسازلغتنامه دهخداخونساز. (نف مرکب ) کنایه از قاتل و کشنده ٔ بی تقریب و بی تقصیر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : کسی خود جان نبرد از شیوه ٔ آن چشم خونسازت دگر قصد که داری ای جهان کشته همه نازت . وحشی (از آنندراج ).|| اعضایی از جانور که
خونسازیhematopoiesis, hematogenesis, hemogenesis, hemopoiesisواژههای مصوب فرهنگستانتولید یاختههای خونی که در سراسر زندگی ادامه دارد
خونپزشکیhematologyواژههای مصوب فرهنگستانبررسی خون و بافتهای خونساز و درمان اختلالات آنها متـ . خونشناسی
خونسازیhematopoiesis, hematogenesis, hemogenesis, hemopoiesisواژههای مصوب فرهنگستانتولید یاختههای خونی که در سراسر زندگی ادامه دارد