خط برآمدهhumped track, heaved trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی با ناهمواریهایی در نیمرخ طولی که به دلیل تعمیر ناقص و نگهداری نامناسب یا تورم ناشی از یخبندان بستر ایجاد میشود
عوارض خط پرسرنشینhigh-occupancy toll, HOTواژههای مصوب فرهنگستانعوارضی که از خودروهای تکسرنشینی اخذ میشود که از خطوط یا راههای مختص به خودروهای پرسرنشین عبور میکنند
خیوطةلغتنامه دهخداخیوطة. [ خ ُ طَ ] (ع اِ) ج ِ خیط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خیوط.
خیط کرملغتنامه دهخداخیط کرم . [ طِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چفته ٔ درخت مو. ج ، خیوط کرم . (یادداشت مؤلف ).
تخییطلغتنامه دهخداتخییط. [ ت َخ ْ ] (ع مص ) سپیدی در سر پدید آمدن . (تاج المصادر بیهقی ).آمیختن سپیدی موی با سیاهی ، مانند خیوط گشتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ).
تخیطلغتنامه دهخداتخیط. [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) آمیختن سپیدی موی با سیاهی ، یا مانند خیوط گشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آمیختن سپیدی موی با سیاهی . (آنندراج ). پدید شدن موی سپید در سر همچون خیط. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
معقدةلغتنامه دهخدامعقدة. [ م ُ ع َق ْ ق َ دَ ] (ع ص ) خیوط معقدة؛ رشته ٔ گره بسته . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نخهای بسیار گره . (از اقرب الموارد). || یمین معقدة؛ سوگند که بر فعل مستقبل کرده باشند و بر حانث آن کفاره است وفاقاً. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ابومنصورلغتنامه دهخداابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ )نصربن هارون نصرانی شیرازی . او مردی کافی بود و امور تصرف و دقایق آن نیکو می دانست . و عضدالدوله نماند و پسرش شرف الدوله او را بگرفت و مصادره کرد و بعد ازآن به سباشی حاجبش داد تا او را بکشت . گویند ابومنصور این حاجب را دشمن داشتی و بکارها فرستادی تا
خیوطةلغتنامه دهخداخیوطة. [ خ ُ طَ ] (ع اِ) ج ِ خیط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خیوط.
مخیوطلغتنامه دهخدامخیوط. [ م َخ ْ] (ع ص ) جامه ٔ دوخته شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مخیط شود.