دات پیرایلغتنامه دهخدادات پیرای . (اِخ ) ابن شاپوربن مهریار (دستور) نویسنده ٔ نسخه ای از وچر کرت دینیک به سال 609 یزدگردی در کرمان (خرده اوستا گزارش پورداود ص 80).
حدوث ذاتیلغتنامه دهخداحدوث ذاتی . [ ح ُ ث ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نیاز به دیگری داشتن . الحاجة الی الغیر. (تعریفات جرجانی در کلمه ٔ حادث ). در مقابل حدوث زمانی . هو کون الشی ٔ مفتقراً فی وجوده الی الغیر. (تعریفات جرجانی ص 56).
دایتیلغتنامه دهخدادایتی . (اِخ ) (رود) نام رودی به آریاویج . صورت اوستائی نام رودی که امروزه به جیحون یا آمویه و یا وهرود و یا به رود و یا آمودریاموسوم است . دایتیک . رجوع به مزدیسنا ج 1 ص 50 شود.
داتلغتنامه دهخدادات . [ ت َ ] (اِ) در فرس هخامنشی و اوستا به معنی قانون است و همین کلمه است که در فارسی «داد» گردیده است . (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 57).
دعداتلغتنامه دهخدادعدات . [ دَ ع َ ] (ع اِ) ج ِ دَعد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به دعد شود.
دوداتلغتنامه دهخدادودات . [ دَ ] (ع اِ) دوداة. بانوج . (یادداشت مؤلف ). بازنیچ ؛ ای رشته که بازبندند کودکان را. (از مهذب الاسماء). بازپیچ . بادپیچ . رجوع به دوداة شود.
پوداتلغتنامه دهخداپودات . [ ] (ص ) صاحب برهان گوید بمعنی محسوس باشد و پوداتان بمعنی محسوسات یعنی آنچه بنظر و حس درآید - انتهی . این کلمه از جمله ٔ مجعولات دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 239 شود.