دارالصفالغتنامه دهخدادارالصفا. [ رُص ْ ص َ ] (اِخ ) خانه ٔ کعبه . (غیاث ). || (اِخ ) شهرخوی را نیز گفته اند. (مسکوکات ایران رابینو ص 98).
دارالشفالغتنامه دهخدادارالشفا. [ رُش ْ ش ِ ] (ع اِ مرکب ) دواخانه و مطب . (غیاث ). بیمارستان و مریضخانه . (ناظم الاطباء) : زدارالشفا دفع دردم فرست ز دستم مده ، پایمردم فرست .نزاری قهستانی .
دارالشفالغتنامه دهخدادارالشفا. [ رُش ْ ش ِ ] (اِخ ) مدرسه دینی بزرگی است در شهر قم که سابقاً مریضخانه ٔ آستانه بود و فتح علیشاه در موقع ساختمان مدرسه ٔ فیضیه به سال 1312 هَ . ق . آن را هم احداث کرد و توسعه بخشید و فضای کنونی آن 70/5</sp