نظریۀ قیمتگذاری داراییasset pricing theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به تبیین قیمت داراییهای مالی در دنیایی نامطمئن میپردازد
متقدمفرهنگ فارسی معین(مُ تَ قَ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - پیشی گیرنده . 2 - دارای تقدم . 3 - زمان پیشین .
متقدمفرهنگ فارسی عمید۱. [مقابلِ متٲخِّر] کسی که در زمان پیشین زندگی میکرده است.۲. (فلسفه) دارای تقدم.۳. (صفت) [قدیمی] پیشین.۴. (صفت) [قدیمی] پیشیگیرنده؛ پیشافتاده.
مقدمفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارجح، اولی، برتر، اولویتدار، دارای تقدم ۲. پیشگام، پیشاهنگ، پیشرو ۳. پیشوا، رهبر، قاید ۴. پیش، پیشین، سابق، مسبوق ≠ موخر
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.