نظریۀ قیمتگذاری داراییasset pricing theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به تبیین قیمت داراییهای مالی در دنیایی نامطمئن میپردازد
تراستtrust 2, corporate trustواژههای مصوب فرهنگستاندر امریکا، شرکتی بزرگ با قدرت بازار (market power) بسیار که از اختلاط چند شرکت به وجود میآید و دارای قدرت انحصاری است
patentدیکشنری انگلیسی به فارسیثبت اختراع، حق ثبت اختراع، دارای حق انحصاری، امتیاز نامه، اعطا کردن، امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن، امتیازی، اشکار، دارای حق امتیاز، ظاهر، گشاده، ازاد، بوسیله حق امتیاز محفوظ مانده
براءة الاختراعدیکشنری عربی به فارسیاشکار , داراي حق امتياز , امتيازي , بوسيله حق امتياز محفوظ مانده , داراي حق انحصاري , گشاده , مفتوح , ازاد , محسوس , حق ثبت اختراع , امتياز نامه , امتياز ياحق انحصاري بکسي دادن , اعطا کردن (امتياز)
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.