نظریۀ قیمتگذاری داراییasset pricing theoryواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که به تبیین قیمت داراییهای مالی در دنیایی نامطمئن میپردازد
kerbedدیکشنری انگلیسی به فارسیکربلا، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
kerbingدیکشنری انگلیسی به فارسیکربینگ، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
curbedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدود شده، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
قيددیکشنری عربی به فارسیزنجير , بازداشت , جلوگيري , لبه پياده رو , محدود کردن , داراي ديواره يا حايل کردن , تحت کنترل دراوردن , فرونشاندن , بدهي , حساب بدهي , در ستون بدهي گذاشتن , پاي کسي نوشتن
curbدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدود کردن، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، بازداشت، هویزه، عنان، جلو گیری، حاشیه پیاده رو، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.
دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از این واژه استفاده می کنند.