دارسانلغتنامه دهخدادارسان . (اِخ ) دهی است از دهستان ایراندگان بخش خاش شهرستان زاهدان که در 70هزارگزی جنوب خاش و 29 هزارگزی خاور شوسه ٔ خاش به ایرانشهر واقع است . محلی کوهستانی گرمسیر مالاریایی و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
دارسانbonsai/ bonzaiواژههای مصوب فرهنگستانویژگی درختان یا گیاهانی که آنها را در گلدان بهنحوی هَرَس میکنند و ریشهها و ساقههایشان را محدود میکنند که حدود سی تا شصت سانتیمتر ارتفاع داشته باشند
دوریسانلغتنامه دهخدادوریسان . (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان لهون بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . در 4 هزارگزی جنوب پاوه کنار راه اتومبیل رو پاوه به روانسر. 375 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل روست . (از فرهنگ جغرافیایی ای
درسیانلغتنامه دهخدادرسیان . [ دَ ] (اِخ ) قریه ای از خره ٔ مؤمن آباد در قاینات . (یادداشت مرحوم دهخدا).
درصانلغتنامه دهخدادرصان . [ دِ ] (ع اِ) ج ِ دَرْص و دِرْص . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به درص شود.
دگرسانفرهنگ فارسی عمیددگرگون؛ طور دیگر؛ جور دیگر: ◻︎ مشیات خلق نگردد دگرگون / قضیات سابق نگردد دگرسان (عبدالواسع جبلی: ۲۹۴).