دامانهلغتنامه دهخدادامانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) دامنه : دامانه ٔ کوه ؛ دامنه ٔ آن . رجوع به دامنه شود.
دامیانهلغتنامه دهخدادامیانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) صیاد را گویند. (آنندراج ذیل لغت دام ). دامی . دامیار.
دامانیلغتنامه دهخدادامانی . (اِخ ) احمدبن فهربن بشیر الدامانی مولی بنی سلیم معروف به «فهرالرقی » از مردم دامان است . وی از جعفربن رفال و از وی ایوب وزان و اهل جزیره روایت کنند. پس از سال 200 هَ . ق . درگذشته است .
دوگمانیلغتنامه دهخدادوگمانی . [ دُ گ ُ ] (حامص مرکب ) شک و تردید. (یادداشت مؤلف ) : دشمن را به استمالت بدست آوردن خوارتر که به مقاتلت از بیخ برکندن که استیصال دوگمانی بود و پیوستن و وصال تن آسانی . (راحةالصدور راوندی ).