غزال اَبلقGazella damaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان با جثۀ بزرگ که بخشاعظم بدن آن قهوهای مایل به قرمز و صورت و کفل و قسمت زیرین بدن آن سفید است و لکهای سفید بر روی گلو دارد
تیزشاخ افریقاییOryx dammahواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که بدنش کرمرنگ، اما بخش بالایی سر و گردن و پایین شانهها قهوهای مایل به قرمز است و شاخهایی طویل و نوکتیز و متمایل به عقب دارد
بادگیر سپر جلوair dam, bumper air damواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
دامیدگیلغتنامه دهخدادامیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) صفت دامیده . حالت و چگونگی دامیده . رجوع به دامیده و دامیدن شود.
دامیاریلغتنامه دهخدادامیاری . (حامص مرکب ) عمل دامیار. صید. صیدکاری . شکارگری . صیادی . عمل گرفتار کردن شکار با دام و تله : گفتا که برسم دامیاری مهمان توام بدانچه داری . نظامی .|| ماهیگیری .
دامیانلغتنامه دهخدادامیان . (اِخ ) (... فورمان ) از صناع و مهره ٔ مشهور صنعت منبت کاری در ناحیه ٔ اراغوان (اراگون ) اندلس . (الحلل السندسیه ص 311 ج 1).