داناکردنلغتنامه دهخداداناکردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اِعلام . دانشمند کردن . خردمند ساختن . عالم گردانیدن . آگاه و هشیار گردانیدن . خردمند ساختن : مااَطبقه ُ؛ چه چیز دانا و زیرک کرد او را. (منتهی الارب ).