داکسلغتنامه دهخداداکس . (اِخ ) نام قصبه ای در 55هزارگزی مونت دوبارسان به ایالت لاند فرانسه . کنار نهر آدور. دارای 14600 سکنه .
داکسلغتنامه دهخداداکس . [ ک ِ ] (ع اِ) فالی که از عطسه و جانور و مانند آن گیرند. و آن لغتی است در کادس . (منتهی الارب ).
دکشلغتنامه دهخدادکش . [ دَ ک ِ ] (ص ) در اصطلاح عامیانه ، شخص سست و بلندقد. (از فرهنگ فارسی معین ). دیلم . دیلاق .
دقسلغتنامه دهخدادقس . [ دَ ] (ع مص ) مصدر دُقوس است در تمام معانی . (از اقرب الموارد). رجوع به دقوس شود.
دقیشلغتنامه دهخدادقیش . [ دُ ق َ ] (ع اِ) پرنده ای است خاکی رنگ و اندکی خال دار. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
تارتاسلغتنامه دهخداتارتاس . (اِخ ) مرکز بخشی در ایالت «لاند» و در شهرستان «داکس » در جنوب غربی فرانسه است و 2625 سکنه دارد.
کاپ برتنلغتنامه دهخداکاپ برتن . [ رِ ت ُ ] (اِخ ) کمون «لاند»، بخش «داکس ». سکنه 2954 تن . محل استحمام است .
متداکسلغتنامه دهخدامتداکس . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) دشوارخو از مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بسیار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). بسیار و فراوان . (ناظم الاطباء).