دباشینلغتنامه دهخدادباشین . [ ] (اِخ ) نام دسته ای از غلامان صاحب الزنج . (الکامل بن اثیر ج 7 ص 82).
طالان دبسنگلغتنامه دهخداطالان دبسنگ . [ ن ِ دَ س َ ] (اِخ ) این کلمه تحریفی است از اصل مغول ، دبسنگ را به معنی کوه گرفته اند، ولی در حقیقت مرتفعترین قله ٔ جبال قراقوروم است که ارتفاع آن به 8568 گز میرسد. (جامع التواریخ چ بلوشه صص 26
لردبسانلغتنامه دهخدالردبسان . [ ل َ ب َس ْ ] (اِخ ) دهی ، واقع در دوازده فرسنگی مشرق بستک به فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).