خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دربوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دربوت
لغتنامه دهخدا
دربوت . [ دَ ] (ع ص ) دَرَبوب . دروب . (منتهی الارب ). رجوع به دروب شود.
-
جستوجو در متن
-
دربوب
لغتنامه دهخدا
دربوب . [ دَ رَ ] (ع ص ) ستور رام . (ناظم الاطباء). دروب . دربوت . و رجوع به دروب شود.
-
دروب
لغتنامه دهخدا
دروب . [ دَ ] (ع ص ) ستور رام ، مذکر و مؤنث در وی یکسان است ، گویند: جمل دروب و ناقة دروب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یا شتر ماده ای که هر گاه لب او را بگیرند و چشم وی را سپوخند در پی شخص رود. (از منتهی الارب ). دَرَبوت . تَرَبوت .