اثناء ، إبَّانَ (في إبَّانِ)
مقوله: نتیجۀ عمل درجریان، دردست، تحت اقدام، درجریان ساخت، درحال اتفاق باتأخیر
اِتّصالاتٌ تَجري (سارية، جاريةٌ)
درمدت , هنگام , درجريان , در طي
مقوله: اختیار آتی احداث، درجریان، درجریان ساخت، آغازین، درحال اتفاق
تماسهايي درجريان است (برقرار است)
هنگام , زمان , حين , وقت , موقع , درطول , درخلال , درجريان
آگاه، باخبر، خبردار، درجریان، مخبر، مطلع، واقف ≠ بیخبر