دررفتگیلغتنامه دهخدادررفتگی . [ دَرْ، رَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت دررفته . از بند بیرون آمدن استخوان . انفکاک . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دررفتن شود.
دررفتگیdislocation1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناپیوستگی در ساختار سهبُعدی دورهای بلور که نبود آن ساختار بلور را منظم میکند
دررفتگیdislocation2, luxationواژههای مصوب فرهنگستان1. جابهجا شدن یک عضو از جایگاه عادی خود 2. از بین رفتن رابطۀ طبیعی یک استخوان با استخوان دیگر در یک مفصل
دررفتگی بازopen dislocation, compound dislocationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دررفتگی که در آن قطعات سر استخوانهای دررفته به محیط خارج راه پیدا کند
دررفتگی بستهclosed dislocation, simple dislocationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دررفتگی که در آن قطعات دررفتۀ استخوان به محیط بیرون راه پیدا نکند
دررفتگیلغتنامه دهخدادررفتگی . [ دَرْ، رَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت دررفته . از بند بیرون آمدن استخوان . انفکاک . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دررفتن شود.
دررفتگیdislocation1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناپیوستگی در ساختار سهبُعدی دورهای بلور که نبود آن ساختار بلور را منظم میکند
دررفتگیdislocation2, luxationواژههای مصوب فرهنگستان1. جابهجا شدن یک عضو از جایگاه عادی خود 2. از بین رفتن رابطۀ طبیعی یک استخوان با استخوان دیگر در یک مفصل
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
دام رودلغتنامه دهخدادام رود. (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور. جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه . آب آن از قنات
دررفتگیلغتنامه دهخدادررفتگی . [ دَرْ، رَ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت دررفته . از بند بیرون آمدن استخوان . انفکاک . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دررفتن شود.
دررفتگیdislocation1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناپیوستگی در ساختار سهبُعدی دورهای بلور که نبود آن ساختار بلور را منظم میکند
دررفتگیdislocation2, luxationواژههای مصوب فرهنگستان1. جابهجا شدن یک عضو از جایگاه عادی خود 2. از بین رفتن رابطۀ طبیعی یک استخوان با استخوان دیگر در یک مفصل
شکستگی ـ دررفتگیfracture-dislocation, dislocation fracture, involving dislocationواژههای مصوب فرهنگستانشکستگی استخوان همراه با دررفتگی مفصل مجاور