درزگیریلغتنامه دهخدادرزگیری . [ دَ ] (حامص مرکب )درز گرفتن . مربوط کردن و کمال وصل کردن دو چیز را با هم . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به درز گرفتن شود.
درزیگریلغتنامه دهخدادرزیگری . [ دَ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل خیاط. خیاطی . دوخت . (ناظم الاطباء). خیاطت . جامه دوزی . حَوْص . خیط. (از منتهی الارب ). درزنگری . شغل درزی . و نیز محتمل است که صورت دگرگون شده ٔ درزنگری باشد. رجوع به درزنگری شود. (یادداشت لغتنامه ) : از پس آدم ن
درزگیری ۱groutingواژههای مصوب فرهنگستانریختن یا تزریق ملاطها یا پیوندههایی مانند قیر یا دوغاب سیمان یا چسب شیمیایی یا مواد اپوکسی در داخل سطح روسازی یا سازه یا مواد طبیعی، مانند شکاف طبیعی یک سنگ
درزگیری ۲sealingواژههای مصوب فرهنگستانبستن تمام شکافها و منافذ ظرف بهنحویکه هیچ ارتباطی میان محتوی ظرف و محیط خارج وجود نداشته باشد
درزگیری سردcold sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری در دمای پایین که در آن فقط از چسب برای اتصال دو سطح استفاده میشود
درزگیری فراصوتیultrasonic sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری که در آن گرمای حاصل از اصطکاک مولکولی ناشی از امواج فراصوت باعث چسبیدن دو سطح به هم میشود
درزگیری ۱groutingواژههای مصوب فرهنگستانریختن یا تزریق ملاطها یا پیوندههایی مانند قیر یا دوغاب سیمان یا چسب شیمیایی یا مواد اپوکسی در داخل سطح روسازی یا سازه یا مواد طبیعی، مانند شکاف طبیعی یک سنگ
درزگیری ۲sealingواژههای مصوب فرهنگستانبستن تمام شکافها و منافذ ظرف بهنحویکه هیچ ارتباطی میان محتوی ظرف و محیط خارج وجود نداشته باشد
درزگیری دیالکتریکیdielectric sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری که در آن گرمای دیالکتریکی باعث چسبیدن دو سطح به هم میشود
درزگیری سردcold sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری در دمای پایین که در آن فقط از چسب برای اتصال دو سطح استفاده میشود
درزگیری فراصوتیultrasonic sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری که در آن گرمای حاصل از اصطکاک مولکولی ناشی از امواج فراصوت باعث چسبیدن دو سطح به هم میشود
درزگیر میلهداغhot-bar sealerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دستگاه که در آن درزگیری با میلۀ داغ انجام میشود
عوددیکشنری عربی به فارسیگل () گل يا سيمان مخصوص درزگيري وبتونه , حلقه لا ستيکي مخصوص دهانه بطري , مهروموم کردن , درزگيري کردن , عود زدن , عود
ظرف آببندیشدهhermetically sealed containerواژههای مصوب فرهنگستانظرفی که برای جلوگیری از ورود ریزاندامگانها و حفظ وضعیت سترون، درزگیری غیرقابلنفوذ شده است
نوار دور شیشۀ جلوwindshield surround, indscreen surroundواژههای مصوب فرهنگستاننواری لاستیکی برای درزگیری دور شیشۀ جلو و نگهداری شیشه در قاب آن
درزگیری ۱groutingواژههای مصوب فرهنگستانریختن یا تزریق ملاطها یا پیوندههایی مانند قیر یا دوغاب سیمان یا چسب شیمیایی یا مواد اپوکسی در داخل سطح روسازی یا سازه یا مواد طبیعی، مانند شکاف طبیعی یک سنگ
درزگیری ۲sealingواژههای مصوب فرهنگستانبستن تمام شکافها و منافذ ظرف بهنحویکه هیچ ارتباطی میان محتوی ظرف و محیط خارج وجود نداشته باشد
درزگیری با سیم داغhot-wire sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری با نوار یا سیم نازک فلزی که براثر جریانی با ولتاژ پایین گرم شده باشد
درزگیری دیالکتریکیdielectric sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری که در آن گرمای دیالکتریکی باعث چسبیدن دو سطح به هم میشود
درزگیری سردcold sealingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی درزگیری در دمای پایین که در آن فقط از چسب برای اتصال دو سطح استفاده میشود