لغتنامه دهخدا
دروغگو. [ دُ ] (نف مرکب ) دروغگوی . دروغ گوینده . که به راستی سخن نگوید. که راست نگوید. آنکه سخن به دروغ گوید. دروغ زن . اَفّاک . افوک . افیک . خَرّاص . سَقّار. طِمرِس . کاذب . کذاب . مائن . معوه . تکذب ؛ دروغگو پنداشتن کسی را. تکذیب ؛ دروغگو گردانیدن کسی را و گفتن او را که د