بينمادیکشنری عربی به فارسیدر صورتيکه , هنگاميکه , حال انکه , ماداميکه , در حين , تاموقعي که , سپري کردن , گذراندن , در خلا ل مدتي که , در حاليکه , درمدتي که , ضمن اينکه
دالی کردنلغتنامه دهخدادالی کردن . [ دال ْ لی ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوعی بازی دادن کودکان خاصه کودکان خردسال و شیرخواره را با پنهان کردن خود یا سر خویش پشت حاجبی و سپس ظاهر کردن و ادا کردن کلمه ٔ «دالی ». پنهان کردن سر پشت دیواری یا کاخالی و سپس بیرون کردن و گفتن «دالی » برای خندانیدن کودکان . || بدی
ادرمیدی زادهلغتنامه دهخداادرمیدی زاده . [ اَ رَ زا دَ ] (اِخ ) نجم الدین افندی ، پسر سعداﷲ افندی ، مدرس . از مردم ادرمید. یکی از ملاهای بزرگ . او پس از آنکه مقدمات علوم را آموخت و درمدتی کم مراتب علمیه ٔ وقت را پیمود بقضاوت طرابلس غرب و قونیه و سیواس و بعض ولایات دیگر منصوب شد و هم در مدینه ٔ منوّره
رکن الدولهلغتنامه دهخدارکن الدوله . [ رُ نُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) دیلمی ابوعلی حسن بن بویه ، از امرای آل بویه (آغاز حکومت 322 - متوفای 366 هَ . ق .). وی از طرف خلیفه مستکفی ملقب به رکن الدوله شد. عمادالدوله در سال <span class="hl" dir=
استاسیسلغتنامه دهخدااستاسیس . [ اُ ] (اِخ ) استادسیس . یکی از مخالفین سلطه ٔ عرب در ایران . استاسیس بسال 150 هَ . ق . در خراسان بنام ابومسلم قیام کرد و درمدتی اندک چنانکه طبری و ابن اثیر روایت کرده اند، سیصد هزار مرد بدو گرد آمدند. از نسب استاسیس در منابع موجوده