درانشلغتنامه دهخدادرانش . [ دُ ن ِ ] (ع ص ) سخت سطبراز مردم و اشتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
درنهشتگیresidualityواژههای مصوب فرهنگستانوجود مواد قدیمیتر در نهشتههای جدیدتر که معمولاً نشانۀ دستخوردگی لایهها است
توالی درنهشیinsertion sequenceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ترانَهِشه که نخستین بار بهعنوان عامل جهشهای خودبهخودی در اِشِریشیا کُلی (Escherichia Coli) شناخته شده است
گسیختگی ژنیgene disruptionواژههای مصوب فرهنگستانغیرفعالسازی یک ژن با درنهش قطعهای دیگر از دِنا در آن
ناکاری ژنgene knock-out, KO, knock-out mutationواژههای مصوب فرهنگستانغیرفعالسازی ژن با درنهش یک توالی دنا در آن
تزریق مداریorbital injectionواژههای مصوب فرهنگستانفرایند قرار دادن فضاپیما در مدار نیز: درنهش مداری orbital insertion
تغییر تعداد حبهdomain number variationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش یا افزایش تعداد حبهها در یک پروتئین با وانهش یا دوتاشدگی یا درنهش بیانههای کُدگزار حبه در یک ژن ساختگی یا جدید که در بُرخوردگی بیانه در آزمایشگاه تولید شده است
درنهشتگیresidualityواژههای مصوب فرهنگستانوجود مواد قدیمیتر در نهشتههای جدیدتر که معمولاً نشانۀ دستخوردگی لایهها است