لغتنامه دهخدا
دیوآلبالو. [ وْ ] (اِ مرکب ) آلبالوی وحشی . ولیک . درخت یا درختچه ای خاردار در اقلیمهای معتدل نیمکره ٔ شمالی دارای خوشه های بسیار زیبای کوچک سفید و یا زردرنگ است میوه های رنگین آن خوراکی است ، خود درخت برای زیبایی باغ کاشته شود. (از دائرة المعارف فارسی ). دکتر گااُبا گوید: تا