چاقی درونزادendogenous obesityواژههای مصوب فرهنگستانچاقی ناشی از نارسایی و دُشکاری دستگاه گوارش یا غدد درونریز
گنبد درونزادendogenous domeواژههای مصوب فرهنگستانگنبدی آتشفشانی که در آغاز در نتیجۀ گسترش درونی آتشفشان پدید آمده است و ویژگی آن آرایش هممرکز لایههای جریانی است
چاقی درونزادendogenous obesityواژههای مصوب فرهنگستانچاقی ناشی از نارسایی و دُشکاری دستگاه گوارش یا غدد درونریز
گنبد درونزادendogenous domeواژههای مصوب فرهنگستانگنبدی آتشفشانی که در آغاز در نتیجۀ گسترش درونی آتشفشان پدید آمده است و ویژگی آن آرایش هممرکز لایههای جریانی است
قیمتگذاری وضعیتیstate-contingent pricing, state-dependent pricingواژههای مصوب فرهنگستاننـوعـی الگــوی قیمـتگــذاری که در آن تصمیم دربارة تغییر قیمتها تابعی از وضعیت اقتصادی و بنابراین درونزاد (endogenous) است
innateدیکشنری انگلیسی به فارسیذاتی، درونی، فطری، غریزی، طبیعی، جبلی، مادرزاد، لاینفک، درون زاد، اصلی، داخلی، چسبنده
چاقی درونزادendogenous obesityواژههای مصوب فرهنگستانچاقی ناشی از نارسایی و دُشکاری دستگاه گوارش یا غدد درونریز
گنبد درونزادendogenous domeواژههای مصوب فرهنگستانگنبدی آتشفشانی که در آغاز در نتیجۀ گسترش درونی آتشفشان پدید آمده است و ویژگی آن آرایش هممرکز لایههای جریانی است