درّهگویش خلخالاَسکِستانی: dara دِروی: dara شالی: dara کَجَلی: dara کَرنَقی: darra کَرینی: darra کُلوری: dara گیلَوانی: darra لِردی: dara
درّهگویش کرمانشاهکلهری: dara/ darwan گورانی: dara/ darwan سنجابی: dara/ darwan کولیایی: dara/ darwan زنگنهای: dara/ darwan جلالوندی: dara/ darwan زولهای: dara/ darwan کاکاوندی: dara/ darwan هوزمانوندی: dara/ darwan
کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
باد درّهvalley windواژههای مصوب فرهنگستانبادی که در هوای صاف در امتداد محور درّه، رو به بالا میوزد و مؤلفۀ روزهنگام سامانههای باد کوه ـ درّه است متـ . نسیم درّه valley breeze
باد درّهراستاalong-valley windواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفهای از باد ناشی از عارضهنگاری موازی محور درّه در شرایط بادهای همدیدمقیاس آرامه یا ضعیف
سامانههای باد درّهراستاalong-valley wind systemsواژههای مصوب فرهنگستانبادهای گرماواداشته (thermally forced) در راستای محور اصلی درّه که با پادجریانها در ترازهای بالا همراه میشوند
درجزلغتنامه دهخدادرجز. [ دَ ج َ ] (اِخ ) دره جز. دره گز. شهرستانی است در خراسان . رجوع به دره جز و نیز به دره گز شود.
باد درّهvalley windواژههای مصوب فرهنگستانبادی که در هوای صاف در امتداد محور درّه، رو به بالا میوزد و مؤلفۀ روزهنگام سامانههای باد کوه ـ درّه است متـ . نسیم درّه valley breeze
باد عرضدرّهcross-valley windواژههای مصوب فرهنگستانبادی که در عرض درّه از یک سوی دیواره به سوی دیوارۀ دیگر میوزد
باد فرادرّهupvalley windواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفۀ روزانۀ گرماواداشتۀ (thermally forced) سامانههای باد درّهراستا یا کوه ـ درّه، در دورههای شارش ضعیف همدیدی از سمت دشت یا درّه به سوی کوهستان
باد فرودرّهdownvalley windواژههای مصوب فرهنگستانباد شبانه و گرماواداشتهای (thermally forced) در امتداد درّه، ناشی از سرمایش هوای درّه، یا مؤلفۀ شبانۀ سامانههای باد کوه ـ درّه در شارشهای همدیدی ضعیف متـ . نسیم کوه mountain breeze