دریای قلزملغتنامه دهخدادریای قلزم . [ دَرْ ی ِق ُ زُ ] (اِخ ) دریای احمر. بحر احمر. دریای سرخ . دریای سوف . دریای فیمابین . آسیا و آفریقا : خود خاتم بزرگ سلیمان بدست تست کانگشت کوچک تو چو دریای قلزم است . خاقانی .رجوع به بحر احمر ذیل بحر
غولتلماسهdraaواژههای مصوب فرهنگستانساختار تلماسۀ بادی غولآسایی که ممکن است ارتفاع آن حدود 400 متر و طول دامنۀ آن بیش از 600 متر باشد
تِنّینDraco, Dra, Dragonواژههای مصوب فرهنگستانهشتمین صورت فلکی بزرگ که به دور قطب شمال آسمان پیچیده است و بخشی از ستارههای آن از بین دب اکبر و دب اصغر میگذرد
پردیس دریایی،پارک دریاییmarine parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی شامل بخشی از دریا غالباً برای حفاظت از زیستگاهی خاص و حفظ پایداری بومسازگان موجوداتی که در آن زندگی میکنند
آدمبهدریا! ،هشدار آدمبهدریاman overboardواژههای مصوب فرهنگستانپیام هشداری که در هنگام سقوط فرد از روی شناور به داخل دریا برای کمکرسانی سریع بر روی شناور اعلام میشود
دریای سوفلغتنامه دهخدادریای سوف . [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) بحر احمر. دریای قلزم . (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به بحر احمر و دریای قلزم شود.
دریای سوبلغتنامه دهخدادریای سوب . [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) دریای قلزم و تلفظ معمول عبری آن «سوف » است . (از التفهیم بیرونی ص 243). و رجوع به دریای قلزم شود.
افاعیلغتنامه دهخداافاعی . [ اَ] (اِخ ) وادیی است نزدیک به دریای قلزم از اراضی مصر. نام این در روایات آمده است . (از معجم البلدان ).
شبالغتنامه دهخداشبا. [ ش َ ](اِخ ) نام جایی است در نزدیکی دریای قلزم که با سبامذکور است . (مزامیر 72:10) (از قاموس کتاب مقدس ).
کوتاوانلغتنامه دهخداکوتاوان . (اِخ ) از جزایر دریای قلزم است و در نزدیک این جزیره گرداب است . (نزهة القلوب چ لیدن ص 235).